۷۷۷۰۵۹۴۲

اصول داستان نویسی – هنر داستان نویسی

مسلما بین اصول داستان نویسی و هنر داستان نویسی تفاوت هایی وجود دارد. اولی مبتنی بر اصولی است که در دوران باستان تاریخ، ابداع و به ظهور رسیده است و در طی قرن ها توسط نویسندگان علاقمند به هنر داستان نویسی به تکامل خویش دست یافته است و بعدها نیز زمینه ساز پیدایش سبک های ادبی گردیده است. این اصول نتایج درخشان خود را نشان داده و در گلستان ادبیات داستانی، درختان فراوانی را به بار نشانده است. فراگیری این اصول دشوار نیست و هر کسی در هر سن و موقعیت اجتماعی می تواند آن را بیاموزد. همه نویسندگان صاحب نام و مشهور آن را به استادی در آثار خود به کار گرفته اند. در زمانه ما هم کمتر نویسنده ای خود را از آن بری می داند. البته همانطور که در هنری بوده، هست و خواهد بود.
هستند کسانی که به تعبیر خودشان دست به ساختار شکنی می زنند. در مورد این اصول نیز بودند افرادی که آن را زیر پا نهادند و به کناری زدند و سعی کردند بدون نیاز و التزامی به آن بنویسند. کسی مانع کارشان نشد و آنها نتیجه کار خود را ارائه دادند و در عمل شکست خوردند. چرا ؟ چون یک نویسنده داستان می نویسد تا مردم بخوانند پس اگر داستانی نوشت که مردم رغبتی به خواندن آن نشان ندادند یعنی در کارش اشکالی وجود دارد.
در سال 1915 گروهی تحت عنوان ” دادائیسم ” نه تنها اصول داستان نویسی که حتی سبک های مرسوم ادبی را نادیده گرفتند و خود موجد سبک جدیدی شدند اما در مدت زمان کوتاهی شکست خوردند و آن را رها کردند.
ساده و روشن است. شما اگر قصد ساختن خانه ای را دارید باید براساس اصول معماری ( مهندسی – ریاضی) آن را بنا کنید. اگر این اصول را نادیده بگیرید بنای شما فرو خواهد ریخت. حتی خانه های ساده و چوبین روستایی نیز از این اصول پیروی می کنند.
در داستان نویسی نیز همین گونه است. اصولی که در طی قرن ها، ساختار نگارش داستان را شکل داده و محکم کرده است و ثمربخش بوده، نباید نادیده گرفته شود. مردم داستان هایی که بر این اصول استوار بوده می خواندند و هنوز هم از خواندن آن لذت می برند. آثار دیکنز، آثار بالزاک، آثار ویکتور هوگو، تولستوی، گی دو مو پاسان، دینو بوتزاتی و … همه این اصول را در داستان های خود به کار برده اند و ماندگار شدند. به همین دلیل آن دسته از آثاری که این اصول را نادیده می گیرند نمی توانند برای نوشته های خود خواننده پیدا کنند.
به یاد داشته باشید عمر ما انسان ها در طولانی ترین حد خود باز هم کوتاه است. خصوصا برای یک نویسنده که در برابر خلق هر اثر، جانش فرسایش می یابد بنابراین اگر بخواهیم به راههایی برویم تا آزموده آنها را بیازماییم، زمان خود را از دست داده ایم. باور کنید هیچکس شما را به خاطر رفتن به راههای ناآزموده تحسین نمی کند. بلکه از تباهی عمر شما عبرت می گیرد و به همان راه درست و ثابت شده که همه نویسنده ها پیموده اند خواهد رفت.
صدها نویسنده موفق و مشهور در ادبیات جهان چون ستارگان در آسمان می درخشند پس راهی که آنان پیموده اند ما را هم به سر منزل مقصود می رساند. زمان خود را در راه نیازموده و تجربیات بیهوده تلف نکنید. اگر در فکر خلق اثری هستید، اگر می خواهید مردم زبان داستان شما، پیام داستان شما را دریابند و با شما همراه شوند، از همان اصولی پیروی کنید که حداقل دویست سال از ابداع آن می گذرد.
البته هر کسی می تواند راهش را خود برگزیند، کسی مانع نخواهد شد تنها نگاه می کند تا ببیند چگونه جویبار جوشان و زلال، در مسیری که به بیابان منتهی می شود خشک می شود.
در کنار اصول داستان نویسی که من آن را اصول طلایی می نامم، هنر داستان نویسی هم قرار دارد که در مقاله بعدی به آن خواهم پرداخت.

کاظم سلطانی(لکیامیم)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *