۷۷۷۰۵۹۴۲

شهادت دو کبک (اقتباسی از کشکول شیخ بهایی) – نویسنده : مهدیه شوشتری اخوان

حسام همیشه با دستارش سر و صورتش را می پوشاند و به تمام مردانش هم دستور می داد که چنین روی خود را بپوشانند. او چشمانی تیزبین بسان عقاب، سبیل های کلفت که از دو طرف تاب می داد، تنومند و زخمی بر گونۀ راست داشت که گویا تازه بود و همان چهره اش را […]

شاخۀ شکسته سرو – نویسنده : فاطمه خدایاری

به ساعت کنار تخت نگاه کردم کمی از هشت می‌گذشت. به سختی از تخت دو نفره ام که سالها بود برایم یک نفره شده بلند شدم. سرمای زمستان هر روز بیشتر می شد. اشارپ مشکی ام را که زمستان سال پیش برای خودم بافتم روی دوشم انداختم و از اتاق خارج شدم. به سمت آشپزخانه […]

اتفاقی که هنوز نیفتاده – نویسنده : فریده صفدری

نیلوفر با قدم هایی لرزان وارد مطب شد، جلوی میز خالی منشی که تنها یک تلفن و یک دفتر روی آن قرار داشت ایستاد. منشی مشغول صحبت با تلفن بود و با صدایی خسته و تقریبا منزجر گفت : گفتم که خانم عزیز… کلمۀ عزیز را طوری گفت که انگار ترجیح می داد به جایش کلمۀ […]

تعهد سه گانه نویسنده

وقتی کسی پا به دنیای نویسندگی می گذارد و شروع به نوشتن می کند چه بخواهد و چه نخواهد سه تعهد به سوی او گام بر میدارد و بر شانه هایش می نشیند. هیچ نویسنده ای از این تعهدات بری نیست. تعهد اول تعهد نویسنده به خودش است. در برابر عمری که صرف نوشتن می […]

آموختن هنر داستان نویسی نیازمند توجه خاصی است

آموختن هنر خصوصا هنر داستان نویسی نیازمند وقت و توجه خاصی است چرا که در شکل گیری جهان بینی و افکار انسان دوستانه فرد، تاثیری به سزا خواهد گذارد. من همیشه در مورد آموزش هنرجویانم حساسیت خاصی دارم به دلیل اینکه آنها نویسندگان آینده ایران خواهند شد. در این جهان آشفته و در میان خیل […]

صاحبخانۀ بی معرفت – نویسنده : الهه غلامی

خسته و تشنه وارد مغازه شدم، از فروشنده درخواست یک بطری آب کردم و بی مقدمه سر سخن را با او باز نمودم و گفتم: به دنبال خانۀ اجاره ای هستم، از چند املاک سراغ گرفتم یا قیمت ها بالاست یا به مدرسۀ بچه ها دور است. فروشنده که جوانی مودب وبا وقار به نظر […]

قطار شبانه – نویسنده : یگانه کهکی

آسمان رنگ سیاهی به خود گرفته و ستاره های پر نور به صورت پراکنده در آسمان دیده می شدند. سوز سرما همراه نم نم باران پدیدار شده و پرنده های آوازخوان در آسمان به یک جهت در حال پرواز بودند. امیرسام با چشم و ابروان مشکی و پوست سبزه ای که داشت، لباس یقه اسکی […]

حمایت از نویسندگانی که تازه پا به دنیای نویسندگی می گذارند

وقتی نویسنده ای بعد از زحمات فراوان موفق به چاپ کتابش می شود، با شور و شوق بسیار انتظار دارد دوستداران کتاب، اثر او را مطالعه کنند و این به تدوام و پیشرفت ادبیات کمک می کند. تا زمانی که کتاب او خوانده نشود، نه فهمیده می شود و نه حمایت می شود. نویسندگان ایرانی […]

کولبر – نویسنده : ب – راکی

در این زمستان سرد که جایی برای هیچ دلگرمی نمانده، در میان این کوهستان بی رحم و سخت با باری سنگین بر دوش ایستاده ام. عزیمتی دشوار به بلندای صخره های سترگ، به لغزندگی جاده های پر پیچ و خم یخی و به نامعلومی تصویری در میان مه های سر به فلک کشیده در پیش […]

بشتاب غروب – نویسنده : الهه خرمی

شایان سرش را در دستانش گرفته، روی لبه ی تختش نشسته و ‌پاهایش را به شدت تکان میداد. با شنیدن چند ضربه که به در خورد،سرش را بالا آورد و فریاد زد: چیه ؟ چکارم دارید ؟ چی می خوایید از جونم ؟ آن طرف اتاق، شکوفه با رنگ و رویی پریده و نگران از […]